موفق شدن، بدون خطر کردن؟

آیا شما به موفقیت بدون خطر باور دارید؟ وارن بافت ( Warren Buffett)، که با لقب باهوش اوماها یا دانشمند اوماها نامیده می‌شود، یک سرمایه‌گذار، تاجر و یک انسان خیرخواه و بشردوست است. نقل‌قول جالبی از «وارن بافت» در مورد چگونگی در نظر گرفتن و مواجهه با خطر وجود دارد.


او هیچ‌گاه خطر را نپذیرفت و در انجام کارهای خود و برای رسیدن به این نتایج ساده همواره از خطر اجتناب کرده است. او می‌گوید: «من وزنه سنگین خود را همواره با اطمینان در جایی قرار می‌دهم.» اگر شما چنین کاری را انجام دهید، هیچ خطری بر شما اثر نخواهد داشت. در بیشتر موارد اگر شما ندانید که چه کار می‌کنید، احساس خطر می‌کنید.

جالب است، نه؟ این مطلب شبیه به نظریه‌ای است که «مالکوم گلدون» در این باره نوشته است. گلدون معتقد است که کارآفرینان موفق، بر خلاف چیزی که رایج است، به طور معمول خطر را نمی‌پذیرند. در عوض آن‌ها به دنبال «راه مطمئن» می‌گردند، چیزی که می‌تواند با حداقل عدم قطعیت، آن‌ها را به موفقیت برساند. آگاهی از نظریه «بافت» و نظریه‌های شبیه آن می‌تواند خیلی جالب باشد. آیا این نظریه‌ها صحیح است؟ آیا چنین چیزی به‌عنوان موفقیت بدون احتمال خطر در واقعیت وجود دارد؟

در اینجا به 5 اصل موفقیت بدون خطر از نظر بافت می‌پردازیم:

صلاحیت و شایستگی خود را بازسازی کنید

خطر عموم از آنجایی سرچشمه می‌گیرد که شما نمی‌دانید به طور دقیق چه کاری را انجام می‌دهید. بنابراین ضروری است که شما در زمینه‌هایی که علاقه دارید، شایستگی خود را از نو بسازید. برای انجام این کار بهتر است از یک مربی کمک بگیرید (بافت از شاگردان بنیامین گراهام بوده است)؛ شما همچنین می‌توانید با خواندن کتاب یا صحبت کردن با مردم این مهارت را یاد بگیرید. نکته مهم این است که شما باید دانش خود را در دنیای واقعی، آزمایش کنید. این کار بازخورد لازم برای سرعت بخشیدن به بازسازی صلاحیت و شایستگی را به شما می‌دهد.
هرگز از دایره صلاحیت خود خارج نشوید

هر کس یک دایره صلاحیت دارد. شما باید این دایره را بشناسید و بدانید که خارج شدن از حریم این دایره مجاز نیست. برای نمونه، بافت هرگز در شرکت‌های فن‌آوری سرمایه‌گذاری نکرد؛ به این دلیل که درکی از این نوع شرکت‌ها نداشت. حتی در رشد دات کام، هنگامی‌که همه افراد به‌سرعت شروع به خرید سهام تکنولوژی کرده بودند، او بی‌پیرایه باقی ماند. انجام کارهایی خارج از صلاحیت و شایستگی شما سبب بالا رفتن احتمال خطر و در نتیجه شکست شما خواهد شد.

بر احساسات خود مسلط شوید

ممکن است تعجب کنید که اگر افراد نمی‌دانند که چه کاری می‌کنند، پس به چه علت این کارها را انجام می‌دهند؟ پاسخ این است که آن‌ها نمی‌توانند احساسات خود را کنترل کنند. دو احساس اولیه در کار وجود دارد که در اینجا به آن‌ها اشاره می‌کنیم:

یکی از این احساسات، احساس حرص و طمع است. هنگامی‌که آن‌ها مشاهده می‌کنند افراد دیگر از راه تجارت سود و منفعت به دست می‌آورند، حرص و طمع آن‌ها را به پیروی از جمعیت وا می‌دارد، حتی اگر این افراد ندانند که چه کاری می‌کنند. همچنین هنگامی‌که مشاهده می‌کنند که جمعیت زیادی از چیزی اجتناب می‌کنند، این افراد نیز به دلیل ترس خود از آن کار دوری می‌کنند. احساسات شما سبب می‌شود که کاری را انجام دهید که از آن آگاهی ندارید؛ به همین دلیل تسلط و مدیریت احساسات‌تان امری ضروری است.

موظف به انجام تکلیف‌تان باشید

مقداری زمان می‌برد تا شما بتوانید چشم‌انداز مناسبی در مورد کسب و کار به دست آورید. در مورد «بافت»؛ او تجزیه و تحلیل جنبه‌های مختلف کسب و کار از قبیل عملکرد اقتصادی، تیم مدیریت، سابقه و... را مورد بررسی قرار داد. تنها پس از انجام این پژوهش‌ها او می‌توانست مطمئن باشد که یک کسب و کار سودمند است یا خیر.

به‌طور مشابه، شما برای به دست آوردن مهارت و استفاده از فرصت‌های به دست آمده در طول زندگی خود، نیاز دارید تکالیفی انجام دهید.

صبور باشید

این مورد نیز با تسلط بر احساسات‌ خودتان مرتبط است. اما باید به این مورد، نگاه عمیق‌تری بیندازیم. صبر یک درس مهم است که باید از وارن بافت یاد بگیریم. وارن بافت می‌گوید یکی از نقاط قوت شرکتش، عجیب بودن و عدم فعالیت آن است. دیگر مدیران اغلب «معتاد» به فعالیت هستند که سبب می‌شود تجارت بسیاری از سهام آن‌ها متوسط باشد. از سوی دیگر، بافت برای به دست آوردن فرصت‌های مناسب در آینده به‌اندازه کافی صبور است. این یکی از دلایل مهمی است که اغلب افراد از آن اطلاعی ندارند: این افراد عموم به‌اندازه کافی و طولانی‌مدت نمی‌توانند صبر کنند. حرص و طمع (برای به دست آوردن سود سریع) یا ترس (از این‌که وجهه خوبی در مقابل مردم نداشته باشند)، با این افراد بازی می‌کند و به بالا رفتن احتمال خطر در انجام امورشان منجر می‌شود.

دفعه بعد که احتمال وجود خطر در کاری برای‌تان وجود داشت، برای یک لحظه توقف کنید و پرسش‌های زیر را از خود بپرسید:
 

  • آیا می‌دانم که چه کاری را انجام می‌دهم؟
  • آیا این کار در دایره صلاحیت من است؟
  • آیا من به‌اندازه کافی در این زمینه تمرین انجام داده‌ام؟
  • آیا می‌توانم بر احساساتم تسلط کافی داشته باشم؟
  • آیا حرص و طمع و ترس می‌تواند رویه کار مرا تغییر دهد؟
  • آیا بی‌صبر و بی‌تاب هستم؟

اگر صادقانه به این پرسش‌ها پاسخ دهید، می‌توانید از بروز خیلی از مشکلات در زندگی‌تان جلوگیری کنید.