آرزو چیست واقسام آن کدامند؟
تعريف آرزو
در تعريف آرزو گفته اند : آرزو يعني آنچه كه افراد در زندگي يا در دنياي هستي تمنا مي كنند. يا آرزو را مي توان چنين تعريف كرد: آرزو عبارت است از: يكسري خواسته ها و منويات كه انسان در جهت رشد و تعالي معيارهاي زندگي خود در حال يا آتي به آنها نياز دارد، بي شك انسان در هر مقطعي از زمان و مكان نياز به آرزو دارد و البته به مرور زمان نيز اين آرزوها براساس شرايط و موقعيت زماني و مكاني در تغيير است. چه اينكه انسان از بدو تولد تا سن پيري در تغيير و تحول بوده و براساس همين، عقلايي است كه بگوييم آرزوهاي آن نيز قابل تغيير و تحولند. به بياني هرچقدر رشد فكري انسان فربه تر شود، طبعا آرزوهاي آن نيز بزرگتر خواهند شد.
آرزو در احاديث :
قال رسول الله صلي الله عليه و آله :الامل لامتي و لولا الامل ما رضعت والدة ولدها و لاغرس غارس شجرا .
امل و آرزو رحمت است براي امت من و اگر آرزو نبود مادر طفل خويش را شير نمي داد [ تا فرزند رشيدي بشود ] و باغبان هم نهالي نمي كاشت [تا درخت تناوري بشود ].
اقسام آرزوها :
1 – آرزوهاي خيالي و باطل : هر آرزويي كه انسان را از مسير حق و حقيقت دور بكند خيالي و باطل و از نظر اسلام مردود است .
2 –آرزوهاي حقيقي : هر آرزويي كه انسان را در مسير تعالي و رشد معنوي و يا مادي مختوم به تكامل معنوي قرار بدهد ، حقيقي است ، اين قبيل آرزوها موجب ترقي و تكامل انسان بوده و از نظر شرع مقدس ممدوح مي باشد . كه اين آرزوهاي حقيقي نيز خود اقساميست :
اقسام آرزوهاي حقيقي :
الف : آرزوهاي مادي دنيوي مانند : آرزوي داشتن فرزند صالح و سالم – آرزوي داشتن همسر حلال و شايسته – آرزوي به دست آوردن ثروت حلال براي مصرف در امور خيريه و احسانات و خدمت به خلق و ترويج مكتب حقه الهي .
ب : آرزوي مادي اخروي مانند : تمناي بهشت و حوريه .
ج :آرزوهاي معنوي دنيوي مانند : آرزوي زيارت خانه خدا – آرزوي زيارت مشاهد مشرفه اهل بيت عليهم السلام _ آرزوي جهاد و شهادت در ركاب امام زمان ارواحنا فداه .
د :آرزوهاي معنوي اخروي مانند : آرزوي همنشيني و مجالست با انبيا و اوصيا و اوليا و صلحا در بهشت .
دامنه آرزوها :
دامنه آرزوهاي حقيقي و مثبت انسان هيچ محدوديتي ندارد و آرزوهاي مادي و دنيوي هر چند مباح هم نبايد انسان را دلبسته دنيا و پايبست غرور نمايد چنان كه حضرت سيدالشهدا عليه السلام فرمودند :
يا من بدنياه اشتغل- اي كسي كه دنيا تو را به خودش مشغول كرده [و از آخرت غافلي ] .
وغره طول الامل- و آرزوهاي طولاني تو را مغرور ساخته .
الموت يأتي بغتة-مرگ به ناگهان تو را در ميگيرد .
والقبر صندوق العمل- در حاليكه قبر صندوق عمل است .
و نيز انسان مؤمن همان گونه كه در جلب خوبيها و طلب بهترين ها از خداوند سايرمؤمنين را هم دخيل مي نمايد ، در آرزوهاي حقيقي و نيك و سعادت بخش خويش ديگران را نيز سهيم مي نمايد . هم در دعا كه عمل عبادي زباني ظاهريست و هم در آرزو كه يك نيت خيرخواهانه قلبي و باطنيست ، از خداي متعال ، خير و نيكي و سعادت را براي همگان مي خواهد و اينها را از خود و خانواده خود به ديگران تعميم ميدهد ، كه اين خود قوت قلب و نيرويي ميشود براي ساختن و پرداختن اجتماع انساني در مسير تعالي و رشد .
داستاني از آرزوي طولاني
روزي حجاج بن يوسف ثقفي در بازار گردش مي كرد، شيرفروشي را مشاهده كرد، با خود صحبت مي كند در گوشه اي ايستاد و به گفته هايش گوش داد مي گفت اين شير را مي فروشم درآمدش فلان قدر خواهد شد استفاده ي آن را با درآمدهاي آينده روي هم مي گذارم تا به قيمت گوسفندي برسد يك ميش تهيه مي كنم هم از شيرش بهره مي برم و بقيه ي درآمد آن سرمايه ي تازه اي مي شود بالاخره با يك حساب دقيق به اينجا رسيد كه پس از چند سال ديگر سرمايه داري خواهم شد مقدار زيادي گاو و گوسفند خواهم داشت . آنگاه دختر حجاج بن يوسف را خواستگاري مي كنم ، پس از ازدواج با او شخص با اهميتي مي شوم اگر روزي دختر حجاج از اطاعتم سرپيچي كند با همين لگد چنان ميزنم كه دنده هايش خورد شود، همينكه پايش را بلند كرد به ظرف شير خورده به زمين ريخت .
حجاج جلو آمد به دو نفر از همراهانش دستور داد او را بخوابانند و صد تازيانه جانانه بر پيكرش بزنند، شيرفروش از ريختن شيرها كه سرمايه كاخ آرزويش بود خاطري افسرده داشت از حجاج پرسيد براي چه مرا بي تقصير مي زنيد، حجاج گفت مگر نه اين بود كه اگر دختر مرا مي گرفتي چنان لگد مي زدي كه پهلويش بشكند اينك به كيفر آن لگد بايد صد تازيانه بخوري