چگونه از ضمیر خودآگاه استفاده کنیم تا در خود تغییراتی ایجاد نماییم؟
اگر از مردم بپرسید که ضمیر خودآگاه چه کاری انجام می دهد، پاسخ های متفاوتی دریافت خواهید کرد. برخی تفاوت آن را با سایر ضمایر (نیمه آگاه و ناخودآگاه) در میزان هشیاری و آگاهی آن بیان خواهند نمود. اما اگر ما بگوییم ضمیر نیمه آگاه، هشیار نیست، به طور واضحی این بیان اشتباه است.
پاسخ دیگری که مردم در این خصوص مطرح می کنند این است ذهن آگاه شما محلی جهت تفکر و استدلالهای منطقی است. این پاسخ تفاوت زیادی مابین ضمیر خوداگاه و سایر ضمایر شما قائل نمی شود. ضمیر ناخودآگاه شما انباره ای از احساسات، رفتارها و خاطرات شما است که بسیاری از افکار و برخوردهای شما از این بخش متاثر می شود.
برای مثال زمانی که شما کودک خردسالی بودید و ضمیر خودآگاه شما جهت آزمایش، بررسی و ایجاد نتیجه از محیط اطراف خود توسعه نیافته بود، تمامی تجربیات توسط ضمیر نیمه آگاه و ضمیر ناخوداگاه کسب و نتیجه لازم در زمان مناسب از آن استدلال می شد. اینکه نوازش مادر احساس امنیت ایجاد می نماید، گریه شما سبب جلب توجه دیگران می شود، شیشه شیر منبع غذایی شما است، با استفاده از دو ضمیر نیمه اگاه و ناخودآگاه نتیجه گیری می شود. در این مرحله ضمیر خودآگاه فعالیت نکرده و در پس زمینه قرار گرفته و دو ضمیر نیمه آگاه و ناخودآگاه هستند که با کار سخت و فراوان الگوهای ذهنی کودک را جهت تولید نتایج آتی، ایجاد می کنند.
با توجه به توضیحات فوق و بررسی های انجام شده، دو کاربرد اساسی که تنها ضمیر خودآگاه شما در مقابل دو ذهن نیمه آگاه و ناخودآگاه توانایی انجام آن را دارد، عبارتند از:
۱- توانایی هدایت تمرکز
۲- توانایی تصویرسازی از چیزی که در واقعیت وجود ندارد.
با استفاده از دو قابلیت فوق شما می توانید زندگی خود را متحول کنید.
توانایی هدایت تمرکز
هنگامیکه ضمیر نیمه آگاه شما، آگاهی بیشتری درخصوص اطرافتان در مقایسه با ضمیر خودآگاه، در اختیار شما قرار می دهد (برخی نام این احساس را “حس ششم” گذارده اند)، حتی زمانی که شما خواب هستید، ضمیر نیمه آگاه شما فقط در حال پیروی از ضمیر خودآگاه شما می باشد. اگر شما افکار آگاهانه خود را بر افکار منفی متمرکز کنید، ضمیر نیمه آگاه شما در حالت فرمانبرداری بی چون و چرا، تمامی احساسات، خاطرات و هیجانات منفی را برای شما یادآوری خواهد کرد.در ادامه چون ضمیر خودآگاه شما این توانایی را دارد که تصویرسازی از چیزی که در واقعیت وجود ندارد را انجام دهد در حلقه بی نهایتی از افکار منفی گرفتار خواهید شد که به طور مداوم به دنبال هیجانات منفی، تجربیات و احساسات نامطلوب است. آنقدر این کار طبیعی و پرقدرت در بدن انجام می شود که حتی موجب ترشح هورمونهای مربوط به ترس مانند آدرنالین در خون شما شده و ضربان قلب شما افزایش یافته و سریعتر تنفس می کنید. حتماً تجربه این کار را تاکنون داشته اید.
برای مثال فرض کنید شب در خانه تنها هستید و ناگهان صدای “بامپ” از اطاق پشتی را می شنوید. اگر شما اجازه دهید افکار منفی و وحشتناک به ذهن شما وارد شوند، بلافاصله ضمیر نیمه آگاه شما احساسات، خاطرات و هیجانات منفی مشابه را به ذهن شما وارد می کند. این ضمیر نیمه آگاه شماست که آمادگی جنگیدن یا فرار کردن را در اینگونه مواقع برای شما ایجاد می کند.
از سویی دیگر اگر شما آگاهانه خود را دعوت به آرامش کنید، افکار منفی و احساسات ناشی از آن محو شده و از بین می روند.
برخی افراد هدایت افکار خود را به سمت مثبت اندیشی بسیار آسان و طبیعی می دانند. این موضوع کاملاً بستگی به برنامه ای دارد که شما از زمان تولد به ضمیر نیمه آگاه و ناخودآگاه خود داده اید. اینکه به افکار منفی یا مثبت، ترس یا شجاعت، صیر یا عصبانیت و حالاتی نظیر این دسته در موقعیت های مختلف و بدون آمادگی قبلی گرایش دارید، ناشی از برنامه ریزی در دو ضمیر نیمه آگاه و ناخوداگاه شما از زمان تولد تاکنون دارد.
توانایی هدایت تمرکز فکری، یکی از مهمترین و پرکاربردترین قابلیت های ذهن خوداگاه است که شما می توانید با استفاده از این قابلیت مسیر زندگی خود را به جهتی که دلخواه شما است، تغییر دهید. تنها نکته ای که در این خصوص وجود دارد این است که شما بتوانید این قابلیت و توانایی را کنترل کنید. یعنی بتوانید در خصوص موضوعی که می خواهید بر روی آن تمرکز کنید، تصمیم گیری نمایید.
Choiceاما چگونه می توانید این کار را انجام دهید؟ …. این کار بسیار ساده است. تمام کارها به این موضوع بر می گردد که شما انتخاب کنید. اینکه به چه چیزی فکر کنید و به چه افکاری اجازه دهید وارد ذهن شما شوند، هدف شما در زندگی را مشخص می کند. از این قابلیت می توانید برای اهداف سازنده یا مخرب، خوب یا بد استفاده کنید.
اندیشه های ذهنی ما احتمالا تنها آزادی واقعی ما در این جهان است که واقعاً می توانیم آن را کنترل کنیم. بشر می تواند از نظر جسمی در زندان در شرایط غیر انسانی مطلق به دام افتاده باشد ولی در عین حال هنوز هم در ذهن خود آزاد باشد. ویکتور فرانکل و نلسون ماندلا (در میان بسیاری دیگر) گواهی بر این واقعیت می باشند. ما به تنهایی می توانیم نحوه پاسخ به تجربیات زندگی خود را انتخاب کنیم.
استفاده از تصویرسازی ذهنی
توانایی مهم دیگر ذهن خودآگاه استفاده از تصویر سازی است. ذهن شما به معنای واقعی کلمه می تواند چیزی که شما پیش از این هرگز تجربه ای از لحاظ فیزیکی در خصوص آن نداشته اید، چیزی که کاملا جدید و منحصر به فرد است را تصور کند. در مقابل، ضمیر نیمه آگاه تنها می تواند نسخه ای از آنچه که خاطرات آن از تجارب گذشته ذخیره شده، ارائه دهد.
اما نکته واقعا جالب این است که ضمیر نیمه آگاه نمی تواند بین تصور ذهن خودآگاه و واقعیت آن تفاوت قائل شود، بنابراین هر آنچه که توسط تخیل، آگاهانه تصور شود و مشتاقانه برآن تمرکز شود، ضمیر نیمه آگاه، برای ایجاد تجربه ای جدید، تمام عواطف و احساسات مربوط به آن تصور و ذهنیت را در ذهن شما ایجاد می کند. حتی هورمونهای لازم جهت درک این تجربه جدید در بدن شما ترشح می شود.
به عنوان مثال، اگر شما هر روز قبل از خواب در مورد برنده شدن در لاتاری یا سپری کردن زمان با کسی که دوست دارید رویاپردازی کنید، می توانید شادی که آن افکار در ذهن شما ایجاد می کند را احساس کنید، حتی اگر شما می دانید که به لحاظ واقعی در آن لحظه این اتفاق نمی افتد، اما ضمیر نیمه آگاه فکر می کند این اتفاق افتاده است و به همین دلیل احساسات و عواطف آن را با تصاویر رویاپردازی شده به صورت همراه و همزمان ارائه می دهد. این واقعاً یک هدیه شگفت انگیز است که ما انسانها از آن بهره مند هستیم.
free-throwتصویرسازی می تواند برای ایجاد برخی از نتایج شگفت انگیز مورد استفاده قرار گیرد. در یک مطالعه ورزشی سه گروه از افراد برای بهبود دقت در پرتاب آزاد بسکتبال مورد آزمایش قرار گرفتند. تعداد پرتاب های منجر به امتیاز آنها در آغاز و پایان آزمایش بررسی شد تا پیشرفت آنها قابل مقایسه باشد. گروه اول مجاز بود به مدت ۲۰ دقیقه در روز در زمین بسکتبال تمرین کند. گروه دوم حق نداشت هیچ تمرینی کند. گروه سوم در هر روز به مدت ۲۰ دقیقه در حالت آرامش، تصور می کردند که در حال پرتاب آزاد هستند. در این رویاپردازی اگر پرتابی نیز داخل سبد قرار نمی گرفت، فرد می بایست در تصور بعدی خود با اندکی تغییر تصور می کرد که توپ داخل سبد افتاده است.
در پایان آزمایش نتایج باور نکردنی بود. گروهی که فیزیکی هر روز تمرین کرده بود، ۲۴ درصد پیشرفت داشت. گروه دوم که تمرینی نداشت، هیچ پیشرفتی نیز متعاقباً به دست نیاورد. اما گروه سوم، که فقط تصویرسازی ذهنی انجام داده بود، ۲۳ درصد در پرتابهای درون سبد پیشرفت داشت. پیشرفتی تقریبا به اندازه گروه اول! قدرت ضمیر خودآگاه قابل برآورد نیست.
در بخش بعدی این سری مقالات به نحوه عملکرد و کنترل ضمیرنیمه آگاه خواهیم پرداخت. تا آن زمان سعی کنید دو قابلیت مهم و کاربردی ضمیر خود اگاه خود را تقویت و از آنها در راه رسیدن به اهداف خود کمک بگیرید. خوشحال خواهیم شد اگر تجربیات خود را در این زمینه با ما مطرح کنید.